سردار حاج قاسم سلیمانی سرباز جان برکف ولایت
زندگینامه: قاسم سلیمانی
چندی بعد به عنوان پیمانکار در سازمان آب مشغول به کار شد و در همان سالها نیز فعالیتهای انقلابی خود را آغاز کرد.
وی پس از پیروزی انقلاب، به عضویت مجموعه «سپاه افتخاری» که به وسیله پدر شهید قاضی تاسیس شده بود، درآمد.
- ماموریتم به جبهه 15 روزه بود، اما تا آخر جنگ برنگشتم / روایت عملیات کربلای 5 از زبان سردار حاج قاسم سلیمانی
با شروع جنگ تحمیلی، وی راهی جبهه شد و کمی بعد، فرمانده بسیجیهای همولایتیاش شد و سپس لشکری از همین بسیجیها تشکیل داد و به لشکر ۴۱ ثارالله شهرت یافت.
- تجلیل از سردار فتح الفتوح / شوالیه آرام برمیخیزد / سردار بزرگ خاورمیانه / مردی از جنس سیاست / منطق استراتژیک سلیمانی
وی در طول دوران دفاع مقدس، با لشکر تحت امر خود در عملیاتهای زیادی از جمله، والفجر 8، کربلای 4، کربلای 5 و تک شلمچه حضور موثر داشت.
با پایان جنگ، لشکر 41 ثارالله به فرماندهی سردار سلیمانی به کرمان بازگشت و درگیر جنگ با اشراری شد که از مرزهای شرقی کشور هدایت میشدند.
وی در سال ۱۳۷6، از سوی حضرت آیتالله خامنهای، فرماندهی کل قوا، به تهران فراخوانده و مسوولیت سپاه قدس به او سپرده شد.
قاسم سلیمانی پس از دوران دفاع مقدس تا زمانی که به سمت فرماندهی سپاه قدس منصوب شد، با باندهای قاچاق مواد مخدر در نزدیکی مرزهای ایران و افغانستان جنگید.
هر قدر كه داخل ايران، او را كم ميشناسند، خارج از اين مرزهاي جغرافيايي، قصههاي حيرتآوري از او بر سر زبانهاست كه با آميختهاي از راست و دروغ، شبحي ترسناك و هول انگيز از او ارائه ميدهد كه گويي همه منافع امريكاييها را در خاورميانه به خطر انداخته است و جالب آنكه هر قدر آنها او را ترسناكتر و هولانگيزتر معرفي ميكنند، اينجا داخل ايران اسلامي، آنها كه او را ميشناسند، از حجب و تواضع و آرامش او ميگويند، مردي كه برخلاف آنچه امريكاييها ميگويند، مرموز نيست.
هر قدر او آرام و بيسر و صدا ميرود و ميآيد و كارهايش را انجام ميدهد، بيرون از مرزهاي جمهوري اسلامي در مورد او، يعني سردار سرلشكر قاسم سليماني، فرمانده سپاه قدس ايران خيلي خبرها هست. آنها از او و سپاه تحت امرش ميترسند و همين ترس سرآغاز خبرهاي بعدي است، آنها او را تروريست ميخوانند، بارها و بارها تحريمش ميكنند، به او اتهام دخالت در امور ساير كشورها را ميزنند، او را فردي بسيار قدرتمند در عرصه سياست خارجي جمهوري اسلامي در خاورميانه توصيف ميكنند، او را متهم پرونده ترور رفيق حريري ميدانند و سرانجام آنكه، آنها در كنگره امريكا، صريحاً و رسماً پيشنهاد ترور او را ميدهند! شايد تعجبي هم نباشد، آخر آنها از مبارزه با قاسم سليماني و نيروهايش ناتوان شدهاند، به همين سادگي!
و اين البته همه آن چيزي نيست كه در مورد او گفته ميشود. روزنامه انگليسي گاردين در مورد قاسم سليماني مينويسد: «حتي كساني كه سليماني را دوست ندارند، او را فردي با هوش ميدانند. بسياري از مقامات امريكا كه اين چند ساله را صرف متوقف كردن كار افراد وفادار به سليماني كردهاند، ميگويند مايل هستند او را ببينند و معتقدند كه مبهوت كارهاي او شدهاند.»
شايد از سر همين بهت است كه يكي از مقامات بلندپايه ارتش امريكا عاجزانه ميگويد: «من اگر او را ببينم، خيلي ساده از او خواهم پرسيد كه از ما چه ميخواهد؟!»
واقعيت آن است كه گرچه غربيها او را ژنرال مينامند و او فرمانده يك نيروي نظامي است و امريكاييها دوست دارند قبل از هر چيز او يك تروريست به نظر برسد كه فقط با عملياتهاي نظامي به اهدافش دست مييابد، اما خود نيز نميتوانند معترف نباشند كه او، بيآنكه وارد عرصه نظامي شود، از بعد سياسي به پيروزي دست مييابد، اتفاقي كه او با تكيه بر ويژگيهاي اخلاقياش و تكيه بر اصول انقلاب اسلامي كه منشأ منش رفتاري او نيز هست، رقم ميزند، نه با تكيه بر قدرت نظامياش.
روزنامه امريكايي «مك كلثي» در سيام مارس ۲۰۰۸ گزارش داده بود: «سليماني براي توقف درگيريها ميان نيروهاي امنيتي عراق كه بيشترشان شيعه هستند و نيروهاي راديكال مقتدي صدر در شهر بصره، پا در مياني كرده است. . . يكي از نخستين و مهمترين پيروزيهاي سليماني بر امريكا در عراق، ايجاد برتري سياسي بود، نه نظامي.
وي در ژانويه سال ۲۰۰۵، زماني به عراق آمد كه عراقيها براي نخستين بار پس از سقوط صدام حسين، به پاي صندوقهاي رأي ميرفتند. در حالي كه امريكا حمايت شديدي از نخستوزير شدن اياد علاوي ميكرد، سليماني فعاليت خود را در حمايت از شيعيان طرفدار ايران آغازكرد و به شدت به راهنمايي آنان براي پيروزي در انتخابات پرداخت. پس از انتخابات، بوش انگشتهاي رنگي مردم عراق را پيروزي بزرگي براي دمكراسي دانست، اما علاوي و متحدانش شكست خوردند
زلماي خليلزاد، سفير سابق امريكا در افغانستان نيز ميگويد: «همانقدر كه مقامات امريكايي سليماني را به جنگ افروزي متهم ميكنند، او در ايجاد صلح نيز براي رسيدن به اهدافش فعال بوده است. او در پايان دادن به درگيريهاي نيروهاي مقتدي صدر و نيروهاي عراقي در بصره، نقشي حياتي داشت، تهديدي كه ميرفت ناآراميهاي آن گسترش يافته و پيامدهاي وخيمي به ويژه براي منابع نفتي عراق در پي داشته باشد.»
يكي از نمايندگان مجلس عراق كه از دستياران ارشد نوري المالكي هم هست، درباره سردار سليماني ميگويد: «او فقط يكبار در اين هشت ساله به عراق آمده است. او فردي است كه آرام سخن ميگويد و منطقي و بسيار مؤدب است. وقتي با او حرف ميزنيد، بسيار ساده برخورد ميكند. تا زماني كه پشتوانه او را نشناسيد، نميدانيد چه قدرتي دارد، هيچ كسي نميتواند با او بجنگد.»قاسم سليماني آن گونه كه آنها در موردش نقل ميكنند، بيمحافظ و فقط با دو همراه، به عراق رفته و در منطقه حفاظت شده توسط امريكاييها، موسوم به منطقه سبز حضور يافته و ديدارهايش را در كمال آرامش سروسامان داده و بعد به ايران بازگشته است!
خيلي فرقي نميكند كه اين ادعاها چقدر مستند است يا حتي چقدر ميتواند صحيح باشد؛ همين مؤلفهها و قصههاي راست و دروغ ديگري كه از او ميگويند، براي ذهن شهروندان غربي كه مقهور شانتاژهاي رسانهاي دولت هايشان هستند، كفايت ميكند تا به نمايندگان كنگره امريكا معترض نشوند كه چرا دور هم نشستهايد و با صراحتي باور نكردني، پيشنهاد ترور ميدهيد!
اين ادعاها براي پروپيمان كردن پروژه ايرانهراسي و به طور اخص، سپاه هراسي كفايت ميكند؛ حتي اگر دليلي بر درستيشان اقامه نشود! ذهن شهروند غربي، براي فريب چنين تبليغاتي را خوردن، از مدتها قبل آماده شده است. او به ديدن و شنيدن افسانههاي هاليوودي عادت دارد!
ما اما به قصههاي هاليوودي عادت نداريم، آرمان ما حقيقت اتفاقي است كه روز دهم محرم سال ۶۱ هجري در صحراي كربلا روي داده است. اين است كه ميگوييم كسي از آن جماعت امريكايي اگر توان ترور حاج قاسم سليماني را داشت، درنگ نميكرد. اين است كه در برابر پيشنهاد ترور او ميگوييم: بسم الله اگر حريف مايي!
قاسم سليماني مرموز نيست اما فرمانده سپاه قدس ايران است و همين فرمانده سپاه قدس ايران بودنش، كافي است تا جماعت امريكايي از او بترسند و در توجيه اين ترس خويش، او را به نحوي اغراقآميز، ترسناك معرفي كنند. بر اين جماعت حرجي هم نيست البته؛ چه آنكه آدم ترسيده، اگر نخواهد كه ترسو لقب بگيرد، بايد علت ترس را ترسناك و ترسناكتر معرفي كند تا ترسش توجيه شود.
اينها، همه كه گفتيم، آن هم از قول آنهايي كه خارج مرزهاي جمهوري اسلامي ايران هستند، تنها يك روي سكه بود؛ روي اشداء علي الكفار سردار قاسم سليماني؛ اين روي سكه اما، در داخل مرزهاي عقيدتي انقلاب اسلامي، او تمام قد سرباز ولايت است. از آن جنس آدمهايي كه مكلف به تكليفند و همه حياتش را از جواني تاكنون، وقف نهضت حضرت روح الله كرده است. اين روي سكه، او، رحماء بينهم است.
جنگ كه شد، قاسم سليماني جوان بنايي بود در كرمان؛ متولد اسفند ۱۳۳۶. سرش هم گرم كار خودش. جنگ كه شد، بنايي را همان جا رها كرد و راهي جبهه شد. كمي بعدتر، اين جوان بسيجي فرمانده بسيجيهاي همولايتياش شد و بعدتر لشكري از همين بسيجيهاي آفتاب سوخته كوير تشكيل داد كه شد لشكر ۴۱ ثارالله.
جنگ كه تمام شد، امنيت آن خطه كويري را كه مستعد جولان اشرار بود به او سپردند و هنوز هم، هر قدر او، ميان مردم كشورش ناشناخته باشد، مردم سيستان و بلوچستان و كرمان خوب ميدانند كه در آن سالهاي فرماندهي او، امنترين دوران را گذراندهاند.
سال ۱۳۷۹، حضرت آيتالله خامنهاي، فرماندهي كل قوا، او را به تهران فراخواند و مسئوليت سپاه قدس را به او سپرد. مسئوليتي كه قاسم سليماني را به كابوسي در ذهن امريكاييها بدل ساخت. كابوسي كه اگر دستشان برسد، خيلي زود، همچون عماد مغنيه ترورش خواهند كرد!
كابوسي كه همان قدر كه غربيها را ميترساند، به جان ما، غروري مقدس ميريزد و اينها اين روي سكه اوست، روي رحماء بينهم قاسم سليماني، فرماندهي با صلابت، با موهايي جوگندمي و بدني لاغر و صورتي آفتاب سوخته و نگاهي محجوب و آرام. فرماندهي كه در ميان همولايتي هايش و در مراسمات و مجالسشان، خيلي خاكي و خودماني حضور دارد. فرماندهي كه اگر لباس نظامي تنش نباشد، كسي حدس هم نخواهد زد كه او يك فرمانده نظامي است. فرماندهي كه در خارج از مرزهاي جمهوري اسلامي، بسيار شناخته شدهتر از داخل مرزهاست.
دیدنیترین صحنه عمر جنگی «حاج قاسم»+عکس
چهره او را که دیدم، نصف صورتش را خون پوشانده بود و نصف صورتش مثل مهتاب میدرخشید...
گروه امنیتی دفاعی خبرگزاری فارس- «...جایگزین یکی از فرمانده واحدها شده بودم. نیروها بی نظمی می کردند و خواستم قاطعیتم را به آنها نشان دهم.
دستور دادم در نقطه بادگیری برایم چادر بزنند با امکانات کامل.
داشتم حکومت می کردم که یک روز احمد سلیمانی جانشین ستاد لشکر وارد چادر من شد.
گفت: آقا بد که نمی گذره!
گفتم: ای برادر مسئولیت سنگینه!
با ناراحتی گفت: خجالت نمی کشی برای خودت کاخ سبز معاویه درست کردی؟ تا عصر که بر می گردم خبری از این اوضاع نباشد.
با خودم گفتم به راستی که فرماندهی بسیجیان برازنده این چنین آدم هایی است...»
آنچه خواندید روایتی بود از یکی از فرمانده واحدهای لشکر 41 ثارالله استان کرمان در ایام دفاع مقدس درباره سردار شهید احمد سلیمانی؛ شهیدی که اگرچه در کشور مهجور و ناشناخته است اما مردم کرمان او را بخوبی میشناسند.
او در سال 1346در شهر بافت (روستای قنات ملک) متولد شد و در دروان خدمتی خود سمتهای مختلفی ازجمله معاونت اطلاعات وعملیات و جانشینی ستاد لشکر 41 ثارالله درعملیاتهای مختلف را برعهده داشت.
حاج احمد سرانجام در مهر ماه 1363 در ارتفاعات میمک، ساعت 10 صبح به همراه جمع دیگری از یارانش ابدی شد و این شهادت، دیدنی ترین صحنه عمر فرماندهاش حاج قاسم سلیمانی را در طول دفاع مقدس رقم زد.
حاج قاسم می گوید: «دست تقدیر این بود که من که از دوران کودکی با احمد بودم، در زمان شهادتش هم بالای سرش حاضر شوم و اگر بخواهم کلمهای را اختصاصاً و حقیقتاً به عنوان مشخصه این شهید ذکر کنم، باید بگویم «انسان پاک» لایق این شهید بزرگوار است.
نکته مهم در این تصویر این است که خود سردار قاسم سلیمانی در فرصت پیش آمده در حین نبرد علیه تروریستها، پیش نماز شده است و دیگر رزمندگان اسلام به وی اقتدا کرده اند.
رسانههای بینالمللی طی روزهای اخیر در گزارشهای متعددی به نقش تاثیرگذار و سرنوشت ساز این سردار ایرانی در جنگ علیه گروه تروریستی داعش در عراق اذعان کردهاند.
ما به سوریه رزمندهای نبردهایم/ داعش برای ایران تشکیل شده است نه سوریه
فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: علت اصلی دفاع ما از سوریه این است که در زمان جنگ و در دورهای که تمام کشورهای عربی در برابر ما قرار گرفته بودند سوریه از ما حمایت کرد.
به گزارش ایسنا، سردار قاسم سلیمانی، طی سخنانی در مراسم بزرگداشت اولین سالگرد شهادت سردار حسین همدانی که در مسجد پیامبر اعظم شهرک محلاتی برگزار شد، اظهار کرد: علت اصلی دفاع ما از سوریه این است که در زمان جنگ و در دورهای که تمام کشورهای عربی در برابر ما قرار گرفته بودند سوریه از ما حمایت کرد. ما که امروز از سوریه دفاع میکنیم نه فقط از این کشور که از همه عالم اسلامی و خود جمهوری اسلامی دفاع میکنیم.
وی افزود: در زمان جنگ تمام کشورهای عربی برابر ما موضع گرفتند اما سوریه تنها کشوری بود که در حالی که با صدام حسین، قرابت حزبی و بعثی داشت در کنار ما ایستاد و از جمهوری اسلامی دفاع کرد.
فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران تأکید کرد: اگر جمهوری اسلامی در این صحنه ایستاده و شهدای گرانقدری را که تعداد زیادی از آنها متعلق به همین شهرک شهید محلاتی هستند را تقدیم کرده به این دلیل است که اگر این ایستادگی صورت نمیگرفت و جمهوری اسلامی در سوریه مقاومت نمیکرد، داعش و جبههالنصره در سوریه حکومت ایجاد میکردند و لشگرهای خونخوار و گستاخشان بر منطقه مسلط میشدند، خدا میداند چه فاجعهای در عالم اسلامی رخ میداد.
سلیمانی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به اینکه معنویات ایام محرم برای جامعه ما کمتر از ماه رمضان نیست، اظهار کرد: قطعاً این ایام اگرچه ایام پرحزنی است اما معنویتش برای جامعه ما اگر بیشتر از ایام ماه رمضان نباشد کمتر هم نیست و همان دگرگونی که در ایام لیالی قدر شکل میگیرد در شبهای محرم هم اتفاق میافتد.
فرمانده نیروی قدس سپاه با بیان اینکه امام حسین با عروج خود اسلام و بقای آن را تضمین کرد ادامه داد: حادثه کربلا از ابتدا تا انتها با دقت چیده شده و همه جزئیاتش نوشدارویی برای بشریت است.
وی با بیان اینکه داعش امروز از خوارج زمان امام علی (ع) بدتر و خشنتر است اظهار کرد: داعش شمشیرهای برندهی خود را روی گلوی اسرایشان میگذاشتند اما این اسرا به هیچوقت از مذهبشان برنگشتند که این امر از تأثیرهای واقعه کربلا است.
سلیمانی با اشاره به اینکه حرکت امام حسین از ابتدا تا انتها در یک مسیر قرار داشت و هیچگاه توقف یا تغییری در آن صورت نگرفت گفت: خوشبختانه جوانان ما امروز لباس عزای امام حسین را بر تن میکنند که درس بسیار خوبی است. فرهنگ امام حسین همواره ما را پیروز کرده است، این فرهنگ در گذشته تنها یک شعبه در ایران داشت اما امروز شعب دیگری هم دارد.
فرمانده سپاه قدس با اشاره به خاطراتش از آخرین لحظات حیات سردار همدانی اظهار کرد: من آخرین لحظهای که شهید همدانی را دیدم، چند ساعت قبل از شهادتش بود که یک حالت جوانی در چهرهاش دیده میشد در حالی که وی شخصیتی بسیار صبور و مکتوم بود و تا کسی به ایشان نزدیک نمیشد نمیتوانست به شخصیتش پی ببرد و به همین دلیل نیز من در دوران دفاع مقدس چندان جزو نزدیکان ایشان به شمار نمیآمدم و تجربه همرزم شدن با ایشان را پیدا نکرده بودم اما در سوریه توفیقی شد که از نزدیک با ایشان آشنا شدم.
فرمانده سپاه قدس ادامه داد: در لحظه آخری که شهید همدانی را دیدم تکان خوردم چرا که احساس کردم او از شهادت خود مطلع است و این نکته پس از شهادتش نیز در زمانی که با خانوادهاش به صحبت نشستم برایم روشن و هویدا شد که او واقعاً از شهادت خود مطلع بود و کارهایی را انجام داده بود که همگی حکایت از رفتنی بدون بازگشت میکرد.
سلیمانی با اشاره به بخش دیگری از خاطراتش از آخرین لحظات حیات شهید همدانی اظهار کرد: او در آخرین حضورش در جبهه نبرد در سوریه میخواست به جایی برود که من چندی پیش از آنجا بازگشته بودم و میخواستم به همین دلیل به او بگویم که به آنجا نرود چون احساس میکردم که آماده شهادت شده است اما ایشان با خنده به من گفت «بیا با هم عکسی بگیریم که شاید آخرین عکس ما باشد» و او وقتی این گفته را مطرح کرد من تکان خوردم.
فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران با تأکید بر اینکه وقتی امثال شهید همدانیها، باقریها، کاظمیها و غیره را از دست میدهیم تازه خلاء آنها را احساس میکنیم گفت: مالک اشتر نیز برای حضرت علی (ع) همین حالت را داشت و ایشان وقتی مالک را از دست دادند فرمودند هیچ مصیبتی برای من پس از درگذشت پیامبر مانند از دست دادن مالک اشتر ناراحتکننده نبود.
سلیمانی با تأکید بر سه عمل مهم سردار همدانی در دفاع مقدس اظهار کرد: ایشان لشگر انصارالحسین را تأسیس کرد که هرجا نظام با تهدیدی امنیتی مواجه بود، این لشگر را اعزام میکرد.
وی افزود: اقدام دیگر شهید همدانی نقش ارزندهاش در ابتدای دفاع مقدس تا انتهای آن و در همه عملیاتها و پیروزیها در سمت فرماندهی، طراحی و ایستادگی در برابر دشمنان بود.
فرمانده نیروی قدس سپاه با بیان اینکه کار سوم شهید همدانی از دو کار دیگر اهمیت بیشتری داشت، گفت: کار سوم ایشان همان چیزی بود که دفاع مقدس ما را در دلها و مغزها و ذهنها و وجدانها جا انداخت و این همان تأسیس یک مدرسه فکری بود که به نام حسین همدانی شناخته میشود و دهها هزار جوان را از همدان و سایر نقاط کشور به سوی خود کشید و سردار همدانی نیز مانند مادری که غذا در دهان فرزندانش میگذارد جوانان را در راه اهل بیت تربیت کرد.
سلیمانی با تأکید بر اینکه بخش پایانی زندگی شهید همدانی پس از جنگ برای ما بسیار عبرتآموز است گفت: جنگ که تمام شد او به همین جامعه بازگشت و در ظاهر نیز سردار و سرتیپ بود و خانواده و بستگان زیادی داشت که البته همه اینها قفلهایی است که انسان را بر زمین میخکوب میکنند هرچند که کسی نمیگوید انسانها عاطفه نداشته باشند چرا که عاطفه را خداوند در انسانها قرار داده است اما آنچه مهم است این است که عاطفه و محبت به بستگان، هدف انسان نشود.
سلیمانی ادامه داد: شهید همدانی اجازه نداد تعلقات دنیوی برایش تبدیل به هدف شود و در نتیجه مانند زمان دفاع مقدس که در سپاه درجه و رتبهبندی نظامی وجود نداشت و همه «برادر» بودند، باز هم به جای استفاده از نام «سردار» خود را «ابو وهب» نامید و به جای لشگر انصارالحسین نام شیرین و شیوای مدافعان حرم را انتخاب کرد.
فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران همچنین با تأکید بر اینکه شهید همدانی در طول عمرش زیباترین ثمره را دریافت کرد، گفت: سردار همدانی تأثیری اساسی در صحنه مقاومت سوریه گذاشت و امروز نیز باید به این سوال پاسخ داد که چرا اینقدر دنیا در مجاورت جغرافیای سوریه بسیج شده است و حال این موضوع مطرح میشود که آیا این توجه و بسیج برای سوریه به دلیل یک شخص و بحث دیکتاتور بودن است یا اینکه موضوع چیز دیگری است؟
سلیمانی ادامه داد: در جهان عرب کشورهای گوناگونی هستند که ثروت فراوانی دارند و البته تمامی این کشورها از دوران قرارداد ننگین کمپدیوید که انورسادات، رئیسجمهور مصر با «مناخم بگین» نخستوزیر رژیم صهیونیستی امضا کرد و درواقع شمشیر را از پشت به کمر مسلمانان وارد کرد.
وی ادامه داد: در برابر تمام کشورهایی که به صورت سری یا علنی با رژیم صهیونیستی ارتباط برقرار کردهاند تنها یک کشور «سوریه» حاضر شد امنیت و تمامیت ارضیاش را فدای مسلمانان کند و حتی در زمان ریاست جمهوری بیل کلینتون که قرار بود مسئله صلح سوریه و رژیم صهیونیستی در پاریس تمام شود، حافظ اسد به پاریس رفت اما صبح جلسه حاضر نشد در مذاکره حضور پیدا کند چرا که میدانست اثر سازش سوریه بر پایداری جبهه مقاومت علیه اسرائیل چیست در نتیجه آن را برهم زد.
فرمانده سپاه قدس افزود: در زمان بشار اسد، ملک عبدالله به سوریه آمد، دست بشار اسد را گرفت، او را به لبنان که ارتش سوریه را از آنجا بیرون کرده و مجسمه حافظ اسد را از آنجا پایین کشیده بود برد و به او گفت، پسرم این لبنان برای تو اما از بشار اسد میخواست که از ایران دست بکشد و علیه ما موضعگیری کند اما وی نپذیرفت و این همان چیزی است که برخی آن را منافع ملی مینامند.
سلیمانی همچنین تأکید کرد: ولیعهد دوم عربستان که اتفاقاً بسیار عجول است و شاید بخواهد شاه خود را هم بکشد تا به مقام برسد به روسیه رفت تا درباره ماجرای جنگ در سوریه وساطت کند. جلسهای را نیز با حضور روسها و نمایندهای از سوریه برگزار کردند که در آن ولیعهد عربستان از بشار اسد سوال پرسید و آن فرد سوری جواب داد که مشکل، داعش است، ولیعهد عربستان گفت داعش که خطر ندارد و همه اینها روزی تمام میشود. مشکل، ارتباط شما با ایران است و اگر شما این ارتباط را نداشته باشید همهچیز در سوریه تمام خواهد شد.
وی با اشاره به اینکه مشکل دشمنان، محوریت سوریه در جبهه مقاومت و ارتباطش با جمهوری اسلامی است تأکید کرد: داعش و گروههای تکفیری برای سوریه تشکیل نشدهاند بلکه اینها برای ایران تشکیل شدهاند.
سلیمانی با اشاره به ایستادگیها در جبهه سوریه گفت: اگر این ایستادگیها صورت نمیگرفت برخی این توهم را داشتند که نماز عید فطرشان را در مسجد اموی میخوانند و امپراطوری خودشان را در آنجا ایجاد میکنند.
فرمانده نیروی قدس سپاه با تأکید بر اینکه جمهوری اسلامی با افتخار در برابر آنها ایستادگی کرده است، ادامه داد: نظام سوریه با کمک ایران امروز توانسته است پس از 5 سال فشار و محاصره و تحمل آن به جایی برسد که دنیا اعتراف بکند گروههایی چون داعش و جبههالنصره تروریست هستند و این در حالی است که ما به سوریه رزمندهای نبردهایم بلکه به آنها کمک کردهایم و اگر در سوریه در برابر این گروهها ایستادگی نمیشد امروز همه منطقه درگیر جنگ با داعش بود.
وی ادامه داد: تکفیریها امروز در همه جبههها شکست خورده یا در حال شکست خوردن هستند و من معتقدم مردم سوریه با پشتیبانی از دولت خود، شکستناپذیر هستند اما امروز اروپا هزینه سنگینی را در بعد امنیت دارد و در حال تحمل شدن این هزینه است که به علت حمایت از تروریستها است و این در حالی است که آنها از این حمایت درس نگرفتهاند.
سلیمانی با بیان اینکه شهید همدانی تأثیر ارزندهای در پیروزیهای سوریه داشته است، گفت: باید به درایت و حکمت و راه رهبرمان اطمینان داشته باشیم و قدر ایشان را بدانیم. امروز اگر انقلاب اسلامی دشمنان را متحیر کرده به دلیل درایت رهبری و توصیههای ایشان است و ایشان نیز در حالی که یک روحانی هستند یادگاری از دوران دفاع مقدس (چفیه) را بر دوش خود میاندازند و مسئولان نیز به تبعیت از ایشان این کار را انجام میدهند که این به علت فرهنگ خوب و ارزندهای است که از دوران دفاع مقدس باقی مانده است در حالی که پیش از این چنین تناسبی میان لباس روحانیت و چفیه وجود نداشته است.
موضوعات مرتبط با این مطلب :
برچسب ها: